معنی هواپیمای یک نفره

لغت نامه دهخدا

یک نفره

یک نفره. [ی َ / ی ِ ن َ ف َ رَ / رِ] (ص نسبی، ق مرکب) به تنهایی. تنها. شخصاً. بی مدد دیگری. یک نفری. و رجوع به یک نفری شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

یک نفره

یک تنه به تنهایی


نفره

نفرت در فارسی کین رمیدگی ریغ آریغ آزیغ سیر دلی بیزاری تولیدن رمش ‎ فرمان، پنام چشم پنام، مردمگریز

واژه پیشنهادی

چند نفره

تیمی

اکیپی، چندتایی

چندگانه، مشترک، اشتراکی، شراکتی

گروهی، جمعی، دسته جمعی

معادل ابجد

هواپیمای یک نفره

440

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری